دوستی، با شخص بی ادب، خالص نمی شود . [امام علی علیه السلام]
دانستنیهای ایران زمین
اسفندگان، یا روز عشاق
چهارشنبه 86 بهمن 24 , ساعت 12:20 صبح  

اسفندگان، روز عشاق ایرانی

به اعتقاد برخی اسطوره شناسان همچون "فریدون جنیدی"  جشن اسفندگان که روز بزرگداشت مقام زن وعشق شناخته می شود، با جشنی غربی و غیر ایرانی به نام ولنتاین جایگزین شده است.  

روز پنجم اسفند مطابق با تقویم ایرانی  روز جشن "اسفندگان" شناخته می شود. روزی که از آن مقام زن به عنوان مظهر ونماد عشق واقعی شناخته می شود.
ایرانیان باستان این روز را  به زنان اختصاص می دادند و جایگاه زن ، که مظهر عشق  ومهر مادری است، را گرامی می دارند. در حالی که به اعتقاد برخی اسطوره شناسان همچون "فریدون جنیدی" این جشن ملی وآیینی با جشنی غربی و غیر ایرانی به نام ولنتاین جایگزین شده است.
 در خصوص تاریخچه و مبداء ولنتاین اختلاف نظر وجود داشته تا جایی که ولنتاین با افسانه در آمیخته است، اسطوره شناسانی همچون جنیدی مبدا این جشن که به نام "روز عشق" نامیده می شود، همین جشن اسفنگان است.

واژه فارسی اسفند یا سپندارمذ، از واژه پهلوی «سپندارمد» و اوستایی «سپَـنتَـه‌آرمَـئیتی»، گرفته شده است. اصل این نام همانا «آرمئیتی» است که واژه سپنته/سپند برای احترام و گرامیداشت بیشتر، به آن افزوده شده است. معمولاً سپنته‌آرمئیتی را به معنای «فروتنی و آرامی پاک و مقدس» می‌دانند، اما برخی از پژوهشگران این معنا را نمی‌پذیرند.

ل. مولتون در Early Zoroasrianism آنرا در اصل «آرا ماتا» به معنای «مادر زمین» می‌داند که با واژه سانسکریت و ودایی «اَرامتی» به معنای «زمین» اینهمانی دارد. این نامگذاری در متن پهلوی «زند وهومن یسن» نیز بکار گرفته شده است و در زبان و فرهنگ ارمنیان ایرانی تداول دارد. آنان او را با نام «سپندارمت» می‌شناسند و او را «ایزدبانوی باروری» می‌دانند. گویا ایزدبانوی میاندورودی به نام «سَـرپانیتو» یا «اِروئا» که همسر «مردوک» خدای بزرگ دانسته می‌شده، خاستگاهی مشترک با سپندارمذ داشته‌ است. چرا که اِروئا، ایزدبانوی زایش بوده و حتی معنای واژه آن نیز «باروری» بوده است. در میاندورورد باستان و پس از کوچ «کاسیان» آریایی به آنجا، آیینی به نام «هَـشادو» در اجرای نمادین وصلت مردوک و اِروئا، و دیگر مناسک مربوط به «ازدواج مقدس» برگزار می‌شده است. در هر حال، حتی اگر آرمئیتی نه به معنای آرامی و فروتنی، که به معنای مادر زمین بوده باشد؛ نباید پیوند و ارتباط‌های «آرامی» و «آغوش مادری» را حتی دستکم به شکل شباهت واژگان آن در زبان‌های هندوآریایی از یاد ببریم.

بنابر این، واژه «آرمئیتی» به تنهایی و یا به شکل «سپنته‌آرمئیتی» در آغاز، نام یا پاژنام «زمین» و به ویژه «زمین بارور» و یا «مادر زمین» بوده، و بعدها به فرشته یا ایزد پشتیبان زمین اطلاق می‌شود. در «گاتها» زرتشت (سرود 45، بند 4)، او دختر اهورامزدا دانسته می‌شود و پس از آن «سپندارمذ» به پیکر یکی از امشاسپندان یا یاران اهورامزدا در می‌آید.

از آنجا که در باورهای کهن، زمین را نیز مانند زنان، بارور، زاینده و پرورش‌دهنده می‌دانسته‌اند و همه موجودات بر پهنه او و در پناه و آغوش او پروریده می‌شده‌اند، جنسیت او را نیز «مادینه» فرض می‌کرده‌اند و از همین خاستگاه است که عبارت‌های زیبا و دل‌انگیز «مام میهن» و «سرزمین مادری» بوجود آمده و فراگیر شده است. پیشینیان ما، همانگونه که زمین را زن یا مادر می‌دانسته‌اند، آسمان را نیز مرد یا پدر بشمار می‌آورده‌اند و ترکیب‌های «مادرزمین» و «پدرآسمان» از همین جا برخاسته‌اند. بی‌گمان آنان شباهت‌ها و پیوندهایی بین زن و مرد از یک سو، با زمین و آسمان، و بارندگی و رویش گیاهان، از سوی دیگر احساس می‌کرده‌اند. همچنین این را نیز می‌دانیم که در باورهای ایرانی، نسل بشر یا نخستین زن و مرد جهان، به نام «مشی و مشیانه» از ریشه دوگانه گیاهی به نام «مهرگیاه» در دل زمین بوجود آمده و آفریده شده‌اند و در واقع زمین یا سپندارمذ، مادر نسل بشری دانسته می‌شده است.

کارکردهای آرمئیتی یا سپندارمذ در فرهنگ و ادبیات ایرانی بسیار فراوان و گسترده است. در «گاتها»ی زرتشت، هجده بار از او یاد شده است و زرتشت بارها او را برای زندگی پاک، برای آرامش‌بخشی به کشتزاران، چراگاه‌ها و جانوران، و برای پیدایی یک فرمانروای نیک، به یاری فرا می‌خواند. در اساطیر ایرانی، او بود که پیشنهاد و فرمان ساختن تیروکمانی برای آرش کمانگیر را به منوچهرشاه داد تا گستره و آغوشش را برای فرزندان خود، فراخناک‌تر کند. متن پهلوی «صددر بندهش» او را یاری‌رسان نویسندگان، به عنوان پدیدآورندگان فکر و اندیشه می‌داند. پلوتارک نقل می‌کند که اردشیر دوم- پادشاه هخامنشی- بهبودی همسرش آتوسا را از سپندارمذ طلب می‌کند و او به یاری آنان می‌شتابد. سراسر اوستا و به ویژه «فروردین یشت» و یسنای 38، آکنده از سخنانی در ستایش و گرامیداشت زمین و زن است.

از آنجا که در باورهای کهن، زمین را نیز مانند زنان، بارور، زاینده و پرورش‌دهنده می‌دانسته‌اند و همه موجودات بر پهنه او و در پناه و آغوش او پروریده می‌شده‌اند، جنسیت او را نیز «مادینه» فرض می‌کرده‌اند و از همین خاستگاه است که عبارت‌های زیبا و دل‌انگیز «مام میهن» و «سرزمین مادری» بوجود آمده و فراگیر شده است. پیشینیان ما، همانگونه که زمین را زن یا مادر می‌دانسته‌اند، آسمان را نیز مرد یا پدر بشمار می‌آورده‌اند و ترکیب‌های «مادرزمین» و «پدرآسمان» از همین جا برخاسته‌اند. بی‌گمان آنان شباهت‌ها و پیوندهایی بین زن و مرد از یک سو، با زمین و آسمان، و بارندگی و رویش گیاهان، از سوی دیگر احساس می‌کرده‌اند. همچنین این را نیز می‌دانیم که در باورهای ایرانی، نسل بشر یا نخستین زن و مرد جهان، به نام «مشی و مشیانه» از ریشه دوگانه گیاهی به نام «مهرگیاه» در دل زمین بوجود آمده و آفریده شده‌اند و در واقع زمین یا سپندارمذ، مادر نسل بشری دانسته می‌شده است.

نامگذاری آخرین ماه فصل زمستان بنام اسفند یا سپندارمذ نیز از همین ویژگی باروری و زایندگی زمین سرچشمه گرفته است. چرا که در همین ماه، نخستین جوانه‌ها از خاک سربرمی‌زند و زایش دوباره زمین را نوید می‌دهد. از همین رو، مردمان ایرانی این ماه و به ویژه روز پنجم آن که با نام ماه همانند است (یعنی اسفندروز از اسفندماه یا سپندارمذروز از سپندارمذماه) را روز گرامیداشت بانوان می‌دانسته‌اند و در این روز، مردان آیین‌هایی برای همسران خود برگزار می‌کرده و هدیه‌هایی به او می‌داده‌اند که متأسفانه آگاهی بیشتری از این مراسم در دست نیست. همچنین بخاطر آغاز فصل رویش و زراعت، از این روز با نام «جشن برزگران» که خود همیاران سپندارمذ در سبزاندن و باروری زمین هستند، یاد شده است. منابع موجود نشان می‌دهد که جشن اسفندگان، مانند بسیاری از دیگر جشن‌ها و آیین‌های ایرانی در انحصار هیچیک از اقوام یا ادیان ایرانی نیست و به تمامی از پدیده‌‌های طبیعت و روابط انسانی برگرفته شده است.

برخی ازماه های زرتشتی ایزدان یا ایزدبانوان خاصی دارند." سپندارمذ" فرشته و ایزد بانوی اسفند ماه است. سپندارمذ در عالم معنوی مظهر محبت‘بردباری و تواضع اهورامزدا است و روی زمین ، فرشته موکل بر زمین و زنهای درستکار و عفیف و شوهردوست است. به این سبب او را مونث و دختر اهورامزدا دانسته اند. او موظف است زمین را خرم و آباد و پاک و بارور نگاه دارد. به این جهت هر کس به کشت و کار و آبادانی بپردازد ‘خشنودی سپندارمذ را فراهم کرده است. در اساطیر آمده است که این فرشته بود که برای "آرش "تیر حاضر کرد و وی را امر کرد که برای تعیین مرز ایران و توران کمانی برگزیند.گفته می شود در گذشته ، اسفند ماه و بویژه این روز ، روز عید زنان بوده است و مردان به زنان بخشش می کردند. سپندارمذ که واژه اوستایی آن "سپنتا آرمیتی" است به معنای تواضع مقدس است و فرشته سپندارمذ در عالم معنوی ، مظهر عشق و تواضع و فروتنی و در عالم مادی، نگهبان زمین است.
از ابوریحان بیرونی نقل است که روز اسفندگان در ایران باستان روز زن بوده و در زمانهای گذشته در این روز زنان کار خانه را تعطیل می‌کردند واداره امور منزل بر عهده مردان بود. به همین جهت این روز را «جشن مزدگیران » می گفتند و مردان به زنان مزد یا هدیه می دادند. 
«کتایون مزداپور» دکترای زبان و ادبیات باستانی در باره سپندارمذ معتقد است: چند هزار سال قبل از میلاد، مادرخدایی وجود داشت که حامی زمین خوانده می شد.سپندارمذ شکل جدیدی از آن مادر خداست. اسفندگان در فرهنگ زرتشتی یعنی روزی که متعلق به این فرشته است و این روز به نام روز "زن" در کتاب ابوریحان بیرونی هم آمده است.
امروزه این جشن هنوز هم با نام «اسفندی» در بسیاری از نواحی مرکزی ایران، همچون اقلید، کاشان و محلات برگزار می‌شود و زنان در این روز، برای خوشنودی ایزدبانوی پشتیبان باروری خود، آشی نیز می‌پزند که بنام همین جشن، «آش اسفندی» نامیده می‌شود. این آیین در روستاهای پیرامون کاشان، همچون نَـشَـلج، اِستَـرک و نیاسر، در نخستین روز اسفندماه برگزار می‌شود. مری بویس (در تاریخ کیش زرتشتی، جلد یکم) گزارش می‌کند که تا مدتی پیش در روز اسفندگان، زرتشتیان کرمان به صحرا می‌رفته و تعداد بی‌شماری از حشرات و پرندگانی که از نظر آنان آسیب‌رسان دانسته می‌شده‌اند را می‌کشته‌اند.

با توجه به منابع موجود دانسته می‌شود که اسفندگان روز گرامیداشت زمین بارور و همتای انسانی آن یعنی بانوان بوده است و نه روز زن به مفهوم مطلق و امروزی آن. به عبارت دیگر منظور از زن، همسر است و نه جنسیت آن. بیرونی نیز در نقل آیین‌های جشن، از زن به عنوان همسر یاد می‌کند و جنسیت زن را در نظر ندارد. آیین‌هایی نیز که امروزه در بسیاری از نقاط دور و نزدیک میهن برگزار می‌شود، همگی در پیوند با روابط عاطفی و مهر‌آمیز همسران است و ارتباطی با جنسیت زنانه ندارد.

این مطلب از مقاله آقای رضا مرادی غیاث آبادی به نام :ولنتاین وارث جشن اسفندگان برگرفته شده است.


نوشته شده توسط MOSTAFA | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

دانستنیهای ایران زمین

MOSTAFA
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 4 بازدید
بازدید دیروز: 21 بازدید
بازدید کل: 422966 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

جستجوی گوگل [98]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
دانستنیها[29] .
نوشته های پیشین

وقتی تمدن کهن خود را گم می کنیم!
روایتی دیگر از خشایارشا
ساختار ارتش هخامنشی
ساختار ارتش اشکانی
ساختار ارتش ساسانی
درباره آذربایجان و آران و زبان ...
آریوبرزن نماد ایستادگی ایرانیان ...
سورنا سردار دلیر اشکانی
بهرام چوبین نابغه جنگی
افسانه سه یار دبستانی
. تاثیر و نفوذ آیین زرتشت در فلاسفه یونان و پرسش و پاسخ در مورد
نگاهی به دو بدبین : خیام وبودا
پیشدادیان
روستانشینی
شهرنشینی
شهر، شهرسازی و شهرنشینی در ایران
اردوان پنجم (اشک بیست و نهم)
آرش اسطوره جانفشانی در راه میهن
اسفندگان، یا روز عشاق
کیومرث
شاهان پیشدادیان
تهمورث دیوبند
ضحاک
نگاهی بر چهارشنبه سوری
ایران پیش از تاریخ
برگی از تاریخ ایران زمین
اروپای یخین، ایران بارانین
زنان ایرانی در عصر نوسنگی
نخستین ساکنان فلات ایران
ایرانیان نوسنگی و حکایت مرگ
اسکندر؛ طلوع و غروبی زودگذر
جمشید
جمشید در شاهنامه
جمشید در اوستا
جمشید در نوشته های فارسی
خداوند، سرزمین آریا را بهترین سرزمینها آفرید
ایرانیان پیش از تاریخ
کسی به دفاع از ساسانیان رغبت نداشت!
چرا نهاوند سقوطکرد؟
مقاومت های محلّی بر علیه تازیان
قتل عمر چگونه اتفاق افتاد؟
رفتار فاتحان تازی- ایرانیان حساب عربان را از اسلام جدا کردند
سلسه ساسانیان
کوروش بزرگ
لوگوی وبلاگ من

دانستنیهای ایران زمین
لینک دوستان من

همفکری
عاشق آسمونی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
آقاشیر
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
شعر و احساس
امام مهدی (عج)
محفل یاران
وبلاگ گروهی موج
وقت سفارت امریکا در دبی وقبرس *** APPOINTMENT INTERVIEW

ما تا آخرایستاده ایم
فقط خدا رو عشقه
حسین کاظمی
هر چی بخوای اینجا هست
آدمکها
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
نامه ای در راه عشق
شاخه نبات
مقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی
حرفهای شیرین
خلوتگه یار
فرشته ی عشق و زندگی
زورخانه باباعلی
انان که خاک را به نظر کیمیا کنند
عشق سرخ
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مذهب عشق
شایگان♥®♥
درد شکفتن (یاد آوری عظمت من و تو )
ناگفته های آبجی کوچیکه
عــــشقـــــولـــــک
در قلمرو سکوت
یا زهرا(س)
امیدزهرا
شب مهتابی
همسفر عشق
حـــکــمـــت آ بــــاد
کلبه شعر و مقاله و دانلود
کشکول
خورشید سرد
رنگ طالبی بوی خدا دارد !
همیشه با هم
خاطرات بد خوبم
عسل بانوی ایران
فناوری اطلاعات
تسنیم
بیا تو حالشو ببر
لحظات خوش
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
پوست کلف
سوارکاری
زندگی
وقایع
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران باستان ، مصر باستان ‍،
و یا شاید هم ...
محرما نه
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ماهیان آکواریمی
خانه ی رویایی من
فلک را سقف بشکافیم
(جزر و مد)
یکدلی در سفر زندگی
سیر بی سلوک ( مجاهدیان )
عضویت از شما پولش از ما
TOYOTA
جاشو
دوستانه و صمیمانه. Pen pal یعنی دوستی که برایت می نویسد...
خلوت تنهایی
تازه‏های دنیای دیجیتال
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
چه زود از یادت رفت...
تولیداتی های ابوریحان
فطرس
گرافیک و نقاشی ایرانی
دست نوشته های من
قم - نگاهی دیگر
MAKHo0oF gr0ups
++گوشی موبایل رایگان+
Dushanbe - Tajikistan - تاجیکستان - دوشنبه
بی ستاره ترین شبهای زندگی...
..:: نـو ر و ز::..
باور
سفر به ماوراء
اقاقی
گــلـبـرگ
در سایه سار وحدت
دنیای آتی
عــــــــــروج
دچار یعنی عاشق...
رهایی
وطن پرست
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
پخش مستقیم از کربلا
پان ایرانیسم
پرواز
شهید
گفتار زرتشت
چتر خدا
سروده عارف قزوینی درباره اشو زرتشت
نفوذ دین زرتشت در چین
خندون
پارسی وار
کلیک و کسب درآمد
دل نوشته های بهاری
نیمه گمشده
حسابداری -حسابرسی وطراحی سیستمهای مالی
کاریکلماتوریست
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ