اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) آخرین شاه اشکلانی و زوال اشکانیان
پس از مرگ بلاش چهارم، پسران او، بلاش و اردوان پنجم، مدعی سلطنت شدند. براساس منابع رومی، زمام سلطنت حداقل از سال 415 ق هـ در دست اردوان بوده است، زیرا مذاکرات کاراکالا (امپراتور روم) از این زمان با اردوان به عمل آمده است؛ ولی از مسکوکات اشکانی چنین بر می آید که در مدت 18 سال (از هنگام مرگ بلاش تا قیام پارسیان برضد اشکانیان) هر دو برادر سلطنت داشته اند. همچنین می توان پذیرفت که اردوان پنجم در غرب ایران سلطنت می کرده و با رومیان سر و کار داشته است و بلاش در شرق ایران.
همین منازعات میان دو برادر و جنگهای داخلی، به علاوه حیله و تزویرهایی که کاراکالا در مورد اردوان پنجم به کار می برد و جنگ میان رومیان و اشکانیان، به انقراض این سلسله انجامید. در اوایل پادشاهی اردوان، کاراکالا (با نیرنگ ازدواج با دختر پادشاه) قدم به خاک ایران گذاشت و وارد پایتخت اشکانی شد. وی ناگهان به سپاهیانش فرمان حمله به تیسفون داد و پارتیان را کشتار کرد. پارتیان، که به هدف شرکت در عروسی در پایتخت گرد آمده بودند، غافلگیر شدند و تعداد زیادی از آنان کشته و اسیر شدند. کاراکالا غنایم بسیاری گرفت و عقب نشست و به سپاهیانش اجازه داد تا شهرها و مناطق سر راهشان را غارت کنند و بسوزانند.
کاراکالا بار دیگر تصمیم به حمله به خاک اشکانیان گرفت، اما در راه حران ژولیوس مارثیالیس (یکی از نگهبانانش) او را کشت. ماکرنیوس، جانشین کاراکالا، با ایرانیان قصد جنگ نداشت؛ اما بسیار دیر بود. اشکانیان از خیانت کاراکالا و خراب کردن قبور شاهان اشکانی چنان برآشفته بودند که ممکن نبود آنها را ساکت کرد.
اردوان پنجم پادشاهی عاقل و با همت بود و در زمستان 415 ق هـ سپاهی فراهم کرد. با وجود تلاش ماکرنیوس در بستن پیمان صلح با ایران، شاه اشکانی به پیکار با رومیان عزم کرد. اردوان تا نصیبین پیش رفت. در آنجا، آخرین جنگ رومیان و پارتیان روی داد. در این جنگ سخت، پارتیان رومیان را شکست دادند. ماکرنیوس بار دیگر تقاضای صلح کرد. رومیان به پس دادن اسیران ایرانی و غنایمی که کاراکالا از حمله به ایران گرفته بود و پرداخت 50 میلیون دینار رومی مجبور شدند و به این ترتیب صلح را خریدند. شکست رومیان در این هنگام، که با زوال قدرت اشکانیان همزمان بود، از افتخارات تاریخ این سلسله است.
درست است که ایرانیان رومیان را شکست دادند، اما اشکانیان به سبب ضعف داخلی و سست بودن ارکان حکومت داخلی خود (که از دوران بلاش اول رشد یافته بود) موفق شدند که بین النهرین علیا را از دست رومیان بازگیرند. تنها دولت ساسانی بعدها موفق شد که نصیبین و برخی بخشهای دیگر را به ایران برگرداند.
اردشیر پاپکان ساسانی، در سال 401 ق هـ، بر اردوان قیام کرد. اردشیر، در این زمان، پادشاه دست نشانده پارس بود. او پارس را مستقل اعلام کرد و سپس کرمان و یزد و اصفهان را متصرف شد. اردوان با سپاهی به دفع او رفت و در پارس با او روبرو شد. پس از 3 جنگ، سپاه اردوان در جلگه هرمزدگان (میان بهبهان و شوشتر) شکست خورد و او کشته شد.
دولت اشکانیان حدود 5 قرن پایید. از دوران بلاش اول به بعد، نفاق درونی در خاندان اشکانی و پیدا شدن مدعیان سلطنت مبانی این دولت را سست کرد. در هر گوشه ای یک مدعی بر تخت می نشست. از صفحات درخشان تاریخ اشکانیان این بود که دو قرن و نیم تلاش رومیان برای الزام ایرانیان به تابعیت به نتیجه ای نرسید. فتوحات اردوان پنجم تاریخی جدید در توسعه ایران به سوی غرب بود، ولی این عمل به دست اشکانیان ـ که دیگر قادر به تحقق بخشیدن قدرتی قوی در قالب طرحی ملی نبودند ـ ادامه نیافت. این ساسانیان بودند که از اوضاع مساعدی که اشکانیان ایجاد کرده بودند بهره جستند و از رومیان انتقام گرفتند و تا سواحل مدیترانه هم پیش رفتند.
پارتیان کشور ایران را از دست سلوکیان (جانشینان اسکندر مقدونی) آزاد کردند .بسیاری پهلوانان شاهنامه فردوسی را دلاوران پارتی می دانند.