جمشید در اوستا
در فرهنگ واژه های اوستا در پی نام جمشید چنین آمده است : «جمشید : دوران تابندگی و درخشش زندگی آریاییان. زمان جمشید زمانی بود که در آن مردمان به زدن خشت و ساختن ایوان و گرمابه و شهر، جام ها و آوند های سفالین، رشتن و بافتن ابریشم و کتان و پنبه، بر آوردن گوهر ها از دل سنگ، ساختن کشتی و بو و عطر و می و ......دست یافتند.
و چون خوش گذرانی در آن دوران به نهایت رسید با ستم بابلییان (ضحاک) روزگار خوش آریاییان در نوردیده گشت
و جمشید یا کشور آریایی به دو نیمه شد و ضحاکیان هزار سال بر ایران زمین با ستم و سوختن وکشتن فرمانروایی کردند.»
بر پایه گزارش اوستا، زاده شدن جمشید، پاداشی بود که اهورامزدا در پی آماده ساختن نوشابه ی هَوم برای نخستین بار
بدست ویونگهان، پدر جمشید، به او داده شد. در اوستا هات ? ، چنین می خوانیم :
(?)«زرتشت بدو گفت : درود بر هَوم ِ ! ای هَوم ِ ! کدامین کس ، نخستین بار در میان مردمان جهان استومند ، از تو نوشابه
برگرفت؟ کدام پاداش بدو داده شد و کدام بهروزی بدو رسید؟»
(?)«آنگاه هَوم ِ اَشَوَن دوردارنده ی مرگ ، مرا پاسخ گفت : نخستین بار در میان مردمان جهان استومند ، « ویونگهان » از من نوشابه برگرفت و این پاداش بدو داده شد و این بهروزی بدو رسید که او را پسری زاده شد : «جمشید » خوب رمه ، آن فره مندترین مردمان ، آن هور چهر ، آن که به شهریاری خویش جانوران و مردمان را بی مرگ و آبها و گیاهان را نخشکیدنی و خوراکها را نکاستنی کرد.»
(?)«به شهریاری جم دلیر ، نه سرما بود ، نه گرما ، نه پیری بود ، نه مرگ و نه رشک دیو آفریده. پدر و پسر ، هر یک [به چشم دیگری ] پانزده ساله مینمود. [چنین بود ] به هنگامی که جم خوب رمه پسر ویونگهان شهریاری می کرد.» گزارش اوستا در آبان یشت، کرده ی هفتم، از چگونگی خواستار شدن جمشید پادشاهی را از اردویسور آناهیتا و دست یابی
او به پادشاهی، چنین است :
(??)و از وی خواستار شد: ای اَرِدویسوَر اَناهیتا ! ای نیک ! ای تواناترین ! مرا این کامیابی ارزانی دار که من بزرگترین شهریار همهی کشورها شوم؛ کهبر همهی دیوان و مردمان [ دُروَند ] و جادوان و پریان و «کَوی»ها و «کَرَپ»های ستمکار چیرگی یابم؛ که من دیوان را ا ز دارایی و سود - هر دو - و از فراوانی و رمه - هر دو - و از خشنودی و سرافرازی - هر دو - بی بهره کنم.
پادشاهی جمشید دورانی بوده که در آن نه سرما و نه گرما ی بسیار بوده و جهان از مرگ ِ دیو آفریده پاک بوده است.(آبان یشت . ?-?) بنا بر گزارش اوستا، جمشید پادشاهی بود که آریاییان را پس از یخبندانی بزرگ از سرزمین های سرد به بیرود، به سوی ایرانویج (مرکز نژاد و تخمه ی آریا) رهنمون شد.
چکیده ی این گزارش چنین است که : «اهورامزدا با جمشید هشدار می دهد که مردمانش گرفتار سه زمستان و یخ بندان هراس انگیز خواهند شد که در پی آن همگی زیوندگان از مردمان و جانوران و گیاهان نابود خواهند گشت. به راهنمایی اهورامزدا و برای چاره اندیشی در برابرچنین تبهکاری مرگباری، جم پناهگاهی ساخت که آن را ورجم کرد گویند و تخمه ی گونه های جانوران و گیاهان و بهین مردمان را به آن جا برد و به دور از سرما و گزند آن نگاه داشت تا پس از به پایان رسیدن آن سرد زمستان های مهیب، که در پایان هزاره ی اوشیدر پیش می آید و در پی گزند رسانی های دیو ملکوس مردم و جانوران مفید نابود می شوند، درهای این پناهگاه را بگشاید و دوباره جهان آبادان و آکنده از به گزیده ی زیوندگان نژاده و نیک تبار گردد. پس جمشید چنان کرد و زمستان سخت فرا رسید، سیصد سال مردن به جم لابه می کردند که مردم و جانوران افزون شده اند و در ور جای نمی گیرند. پس جمشید از کوه ور بالا رفته و با گفتن واژه ی سپندارمذ سه بار چوبدستش را بر زمین کوبید و با زمین چنین گفت که : فراز رو و فراخ شو، پس زمین در سه پستا (نوبت) فراخ شد. پس از پایان سرما و یخ بندان، و با بازگشت زیوندگان از ورجم کرد به زمین زندگی دوباره بر زمین رونق گرفت و جهان از مردمان نیکو سرشت پر شد. کشت زار ها سبز شدند و شرسار از گیاهانی شفا بخش که دشمن بیماری ها هستند و آن ها را از بین می برند. دیگر نه بیماری مرگ بار بود و نه تباهی و سیاه کاری. مرگ تنها در پی پیری روی می نمودیا کشته شدن. و به این گونه بزرگ ترین و کارا ترین سلاح اهریمن که مرگ است ناتوان شد و نیروی خود را از دست داد.» از این پناه گاه در اوستا با نام ور ِجم کرد یاد شده است. وَر در زبان اوستایی برابر با جای سر پوشیده، پناهگاه، غار است و کِرِتَ (کرد) برابر با فراهم کردن، پایه گذاشتن، ساختن است که ورجم کرد برابر می شود با پناهگاهی که جمشید ساخت. در اوستا جمشید با دو پاژنام هووتور و سریره آمده است که هووتور برابر با دارنده ی گله و رمه ی خوب و سریره برابر با زیبا است. در پایان کار و در پی یورش بابلیان (ضحاکیان) جمشید به دست ضحاک با ارّه به دو نیم شد. در اوستا واژه یییمُو کِرِنت برابر است با : آنکه جمشید را به دو نیم کرد.