هرگاه بنده در دل شب با مولای خود خلوت کند و به مناجات پردازد، [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
دانستنیهای ایران زمین
سلسله ساسانبان
شنبه 88 شهریور 7 , ساعت 9:35 عصر  

سلسله ساسانبان:

 این سسلسله چهار صد سال بر سرزمین اهورایی پارس حکومت کرد و با یورش اعراب منقرض شد .  بنیانگذاران حکومت دینی خاندان ساسانی از پارس برخاسته خود را وارث هخامنشیان و از نسل آنها میداشتند. آنان بنا به نام جد خویش ساسان به افتخار نام سلسله خویش را ساسانی نهادند. ساسان ریاست معبد آناهیتای شعر استخر را بر عهده داشت. بابک پسر ساسان بر شهر خیر در کنار دریاچه بختگان فرمانروایی می کرد. و پس از درگذشت پدر عهده دار مقام وی گردید. سپس با چیره شدن بر چند تن از شاهان پارس موفق به سلطه بر کل پارس گردید. ارتخشیر یا اردشیر پسر بابک پس از مرگ پدر و برادر خویش بر امور دست یافت. و در صدد برآمد تا قدرت خویش را بر اطراف پارس نیز انتشار دهد، اردشیر در جریان پیشروی های خود در دشت هرمزگان با اردوان پادشاه اشکانی رو در رو شد و در نهایت بر وی پیروز گردید. و اردوان در این جنگ جان خود را از دست داد و با مرگ وی امپراطوری اشکانی که از مدتها پیش به انحطاط گراییده بود منقرض گشت. بدین صورت سلسله ساسانی که بوسیله اردشیر در پارس بناشد و جای دودمان اشکان را که در پارت بوجود آمده بود گرفت. و حکومتی را که اسکندر مقدونی از پارسی ها گرفته بود. ارتخشیر به آنها بازگرداند. سلسله جدید اگر هم بر خلاف ادعای خویش با خاندان شاهان هخامنشی رشته پیوندی نداشت، ولی مثل آنها به پارس منسوب بود، و مثل آنها سازمان متمرکز و استواری که با نظام ملوک الطوایفی بعد از اسکندر تفاوت بسیار داشت بوجود آورد. حکومتی که بوسیله دودمان ساسانی بر پا شد بر دو پایه دین و مرکزیت استوار بود. آنان بر خلاف اشکانیان وحدت سراسر کشور را تامین کردند، دولتی تشکیل دادند که قدرت کشور را در خود متمرکز ساخته با اقتدار تمام بر همه مناطق کشور نظارت داشت. ساسانیان، عظمت و شکوه عصر هخامنشی را تجدید کردند، در دوره قدرت این سلسله عظمت و اقتدارشان و حیثیت سیاسی ایران تا آنجا اوج یافت که عملا دنیای متمدن آن روز را به دو قطب قدرت یعنی ایران و روم تقسیم نمود. و این مساله خود سبب آغاز فصل جدیدی از ارتباط بین این دو امپراطوری بزرگ گردید.


نوشته شده توسط MOSTAFA | نظرات دیگران [ نظر] 
مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم
چهارشنبه 87 آذر 27 , ساعت 4:24 عصر  

 پرونده:Fresque Mithra Doura Europos.jpgپرونده:BritishMuseumMithras.jpgپرونده:Ostia Antica Mithraeum.jpg

 این دیوارنگاره از مهرابه ای             تندیسه میترا در حال قربانی           مهرابه ای که در شهر بندری اوستیا

درمارینو ایتالیا                             کردن گاو نر موزه بریتانیا               ایتالیا کشف شده است.

   مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم

در باره آفرینش در آیین مهر بسیار گفته‌اند ولی مهر خدای آفریننده نبوده‌است. شکل قدیمی مهر در زبان اوستا میثر و در زبان رایج قبل از آن یعنی پهلوی میتر و در زبان کهنتر از همه اینها یعنی سانسکریت میترا است. آیین مهری آیین سربازی است. راست‌گویی و درست‌ پیمانی از مهم‌ترین مشخصه‌های این آیین است. آیین مهری بیش از هر آیینی به زنان اهمیت می‌دهد.

  مهر یا میترائیسم ، آیینی رازآمیز بود که بر پایه پرستش ایزد ایرانی، خدای خورشید ، داد ، پیمان و جنگ یعنی میترا  (مهر) در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین بعدها توسط سربازان رومی دگرگون شده و به سرزمینهای  امپراطوری روم برده شد و در طول سده‌های دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین اصلی اروپا، شمال افریقا و بریتانیا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین رفته رفته محو شد، اما تاثیری به سزا بر ادیانی چون مسیحیت و مانویت بر جای گذاشت.

نخستین گروه آریاییهایی که وارد فلات ایران شدندکاسپی ها  بودند که در منابع سومری به آنها خورشید‌پرست گفته میشد. پس از آن هیتیها و میتانیها دو قوم بعدی آریایی منطقه بودند. که باهم همسایه بودند. و در پیمان نامه‌های میان خود به میترا سوگند  میخوردند. (در حدود 3500 سال پیش از میلاد مسیح). شاید سرچشمه آیین مهر از قوم مغان که یکی از قبایل مادها بوده اند، باشد.

در زمان هخامنشی  مهر همپایه اهورامزدا و آناهیتا  بوده‌است. هرودت میگوید مهر از ایزدان به نام ایرانی بوده‌است و به نام او سوگند یاد می‌کردندو شاه ایران تنها در جشن مهرگان مست میشده‌است. دین مهر 8 هزار سال قدمت دارد.

شاهان اشکانی  به آیین مهر اعتقاد داشتند و در زمان آنها بود که این آیین جهانی شد. آنان نیز به مهر سوگند یاد می‌کردند.

شاپور دوم  ساسانی به مهر سوگند خورد که آسیبی به پادشاه ارمنستان نمی‌رساند. در نقش رستم هم میترا دیده می‌شود همچنین بر بالای دو طاق کوچک وبزرگ در کرمانشاه موسوم به طاق بستان دو فرشته میترا وجود دارند.

در آسیای کوچک (صغیر) فریگی ها و پینتی ها مهر پرست بودند . مهرداد بزرگ هم مهر پرست بود .

در اروپا هم این آیین از سده نخست میلادی در شاهنشاهی روم همه گیر شد کرد و بنا به روایتی دیگر مدتی پیش از آن به اروپا راه یافت. این دین در سده‌های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس یکم در 391 میلادی که طی آن همه کیش‌ها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغرب‌زمین رفته رفته از رواج افتاد. گرچه نمادها و پرستشگاه‌های آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین مسیحی و رفتارهای مسیحیان باقی مانده‌است.

دین شناسان و کارشناسان تاریخ ادیان بر این باورند که میتراییسم و ویژگیهای متعلق به آیین مهر پایه و اساس تولد حضرت عیسی مسیح (ع) شده است . دو عنصر اعتقادی مسیحیان یعنی روز 24 دسامبر که به گمانی زاد روزحضرت عیسی مسیح (ع)دانسته شده و نیز روز یکشنبه که به معنای روز خورشید یا روز میترا می باشد ، به تعبیری از نشانه های بارز و پذیرفتنی میترایی - مسیحی می باشند.در اروپا بسیاری از خدایان محلی را همدم مهر دانسته‌اند و اساطیر محلی را به افسانه مهر پیوند زده‌اند.

تولد مهر

 شب یلدا شب تولد مهر بوده‌است در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیروکمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم میدانند. میترا به هنگام تولد کره‌ای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفته‌است.

در روایت مستندتر مهر از پاک بانوی باکره‌ای به نام آناهیتا در دریاچه هامون به دنیا آمد در حالی که آن دو را دریایی از گل نیلوفر در برگرفته بود. فردوسی در شاهنامه میترا را فریدون و آناهیتا را فرانک نامیده است. زرتشتیان معتقد اند که میترا از نژاد زرتشت است .به عقیده آنان تخمه پاک زرتشت در دریاچه هامون پراکنده است و هر هزار سال یکبار بانوی باکره ای که در آن استحمام میکند بار دار شده و اولین آنان میترا بوده است و آخرین آنان منجی آخرالزمان خواهد بود.

قربانی کردن گاو

میترا گاو مقدس را در حال چرا دستگیر می‌کند و بر شانه می‌اندازد و به غار خود میبرد. در برخی جاها او پیروزمندانه سوار بر گاو می‌شود و به سمت غار حرکت می‌کند. این گاو آبی رنگ بوده‌است.پس از رسیدن به غار، میترا گاو را بر زمین میزند و بر پشت آن می‌نشیند و چاقوی خود را بر کتف گاو فرو می‌کند. در این هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو میایند و عقرب برای این که بیضه? گاو را نیش بزند. سگ  نشان پاسداری، مار نشان زندگی و  عقرب  نماینده اهریمن  است که میخواهد منی گاو را آلوده کند. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در می‌آیند.این گاو گاوی است که اورمزد خدای بزرگ آفریده تا بدینوسیله فر ایزدی خود را به فرزندانش منتقل کند. در روایات و متون کهن ایرانی آمده است که میترا پس از قربانی کردن گاو از آنجا که او ایزد لطف و رحمت است سهم خود از خون گاو (فر اورمزدی ) را به روی زمین میپاشد و از آن نوروز و رستاخیز طبیعت پدید می آید.

معجزه آب و شکار

میترا با زدن تیری به سنگی از آن چشمه‌ای جاوید به وجود آورد. این همان چشمه آب زندگانی میباشد.

میترا سوار بر اسب تاخته و حیوانات را شکار می‌کند تمام تیر‌های او به هدف می‌زنند و با هر تیر موجودی را شکار می‌کند. بعد از شکار میترا به سراغ دشمنان خود میرود و آنها را از پای در می‌آورد. لقب «مهر نبرز» یا «مهر شکست ناپذیر» از همین جا پدید می‌آید. دومعجزه میترا بعد از تولد از سنگ که در کتابها نماد آسمان است یکی تیر اندازی به طرف سنگ و ریزش آب مقدس از آن و دیگری شکار است که در سنگ نبشته ها به شکار گراز نیز اشاره شده است.

شام آخر ، عروج میترا و رستاخیز

در آخرین روز زندگی زمینی میترا، او در ضیافتی شرکت می‌کند و خون گاو، گوشت او، نان و شراب می‌خورد. این ضیافت درون غاری انجام می‌شود.سُل خدای خورشید نیز (میترا ایزد پرتو نور خورشید است نه خود خدای خورشیدکه در طی کارزار او با خدای خورشید او را به زمین زده پرتو آنرا از آن خود کرده است)در ضیافت شرکت میکند.

بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید  شده و به آسمان عروج می‌کند. سُل ایزد آفتاب او را سوار بر ارابه مینویی خود کرده و به آسمان میبرد تا در آخرالزمان دوباره به زمین برگردد.

در پایان کار جهان آتشی بزرگ  همه جهان را درمیگیرد و تنها پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.

مهری شدن چگونه بود؟

نوچه که میخواست به سلک مهریان در آید باید از آزمایش‌های بسیار دشواری سربلند بیرون می‌آمد. نوچه را ابتدا به مهیار میسپاردند و او مطالب کلی را به نو‌آموز آموزش میداد. اما ابتدا باید سوگند میخورد که اسرار را بر هیچ کس فاش نکند. بعد او را خالکوبی می‌کردند (دست و پیشانی) تا به عنوان برادر و یار دیگر مهریان شناخته شود. قبل از خالکوبی آزمایشهای زیادی انجام میشد.

 آزمایش‌های مهریان

چشمان نوآموز را می‌بستند مهیار نوآموز را به جلو میراند سپس ناگهان او را هل میداد و شخص دیگری قبل از زمین خوردن او را در آغوش میگرفت که به این شخص ناجی گفته میشد.

در منابعی گفته شده که مچ دو دست نوچه را با روده مرغ میبستند سپس آنها را درون برکه آبی می‌انداختند شخصی با شمشیر روده را پاره می‌کرد که همان ناجی بود. ترساندن نوچه ،خوابیدن در قبر، شنای طولانی، مبارزه با گاو، گرسنگی طولانی، ماندن در آب یخ زده، روزه‌داری از دیگر آزمایش‌ها بوده‌است. به قولی نوچه باید چهل آزمایش را پشت سر میگذاشت تا به سلک مهریان در‌آید. بعد از انجام این آزمایش‌ها، نوچه درون آب میرفت و هنگام بیرون آمدن میگفتند که حیاتِ دوباره پیدا کرده‌است. سپس قسم میخورد و خالکوبی می‌کرد. هنگام قسم خوردن، نوچه دست راست را بلند می‌کرد.

پله‌های تشرف در آیین مهر و درجات هفت گانه مهر پرستی

بعد از این که نوچه وارد جمع مهریان میشد مقام‌های مختلفی وجود داشت که باید پله پله طی میشدند.

1- کلاغ

اولین مرحله از مراتب مهرپرستی است. پیام آور از جهان بالا میباشد. در هنگام مراسم نقاب کلاغ بر چهره میزده یا تقلید کلاغ می‌کرده‌است. علامت مخصوص او چوبی است که دو مار به دور آن چنبره زده‌اند. عنصر هوا عنصر مخصوص کلاغ بوده‌است.

2- نامزد یا پوشیده

با انجام یک سری کارهای دشوار کلاغ میتوانست به مقام نامزدی برسد. یکی از کارهای سختی که باید انجام میشد تا شخص به درجه نامزدی برسد خاموش ماندن بود. علامت مخصوص او مشعل و چراغ میباشد. عنصر آب عنصر مخصوص نامزد بوده‌است.

3-جنگی

از این مرحله عضویت در جمع مهرپرستان رسمی می‌شود . گویا اکثر مهر پرستان تا این درجه بالا می‌آمدند. در انتهای مراسم به شخصی که میخواست جنگی شود تاجی که در انتهای شمشیری آویخته شده بود پیشکش می‌کردند. او این تاج را نمی‌پذیرفت و میگفت که مهر تاج سر من است. گویا داغ مهر را در همین مرحله بر چهره مهر پرست می‎زده‌اند. علامت مخصوص او توبره و نیزه و کلاهخود است. عنصر خاک عنصر مخصوص جنگی بوده‌است.

4-شیر

بالا رفتن از پله شیر  بسیار دشوار بوده‌است. شیر باید نیرومندترین هم‌ردیفانش میبود. در این مرحله قدرت شخص را آزمایش می‌کردند. بر دست و زبان شخص عسل می‎ریختند. که به معنی پاکیزگی دست و زبان بوده‌است. علامت مخصوص او بیلچه‌است که برای به هم زدن آتش به کار میرفته‌است. عنصر آتش عنصر مخصوص شیر بوده‌است. بر روی قبر شیرمردان یک شیر سنگی گذاشته میشد.

5-پارسی

شیر مردی که به سنین بالا میرسد به درجه پارسی دست میابد. درجه‌های قبلی زمینی و مادی هستند ولی درجه پارسی یک درجه بیشتر روحانی است. و معنی آن وارستگی است. واژه پارسا به همین معنی میباشد. علامت مخصوص او داس است. پارسی نماد ماه  است.

6-مهر پویا

علامت مخصوص او تازیانه و هاله و مشعل است. مهر پویا نماد خورشید است.

7-پدر یا پیر

پیر نماد خود مهراست.کسی که بدین جایگاه میرسد مهر و مهربانی وجودش را تسخیر کرده و نهایت لطف و رحمت بر مردم میشود و این همان مقام پیر مغان است که همواره حافظ در اشعارش بدان اشاره کرده و خود را مریدآن دانسته.

آیین‌های مهرپرستان

مهرپرستان در هنگامی که در مهرابه جمع میشدند گاوی را قربانی می‌کردند .گوشت این حیوان را کباب می‌کردند و خون آن را در جامی در زیر مهراب می‌ریختند. این خون را با شیره هوم و شراب مخلوط می‌کردند و به آن آب حیات میگفتند. این آب مقدس را در جام‌های مخصوص به نام دوست‌کامی میریختند و حاضران آن را به همراه کباب و نان میخوردند. سپس سرودهایی در سپاس از مهر می‌خوانده‌اند. در مهرابه‌ها شمع و آتش روشن می‌کردند که نماد مهر بود.

 مهرابه‌ها

به پرستشگاه‌های مهرپرستان مهرابه گفته می‌شود. که از دو واژه «مهر» و «آبه» ساخته شده‌است. آبه به معنی جای گود است.

ساختمان مهرابه‌ها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شده‌است. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بوده‌است. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است. مهراب  بالای تالار اصلی قرار میگرفت و عبارت بود از گودی اندکی در دیوار که نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده میشد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده میشدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار میدادند.

روشنی مهرابه از روزنه‌های کوچک سقف و یا پنجره‌های باریک تامین میشد، به طوری که فضای مهرابه تقریباً تاریک بود و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.

مهر و دیگر آیین‌های رازورانه

در اوستا سرودی به نام «مهریشت» وجود دارد.

در هند باستان از مهر در وداها  نام برده شده‌است.

در آیین زروانی ، میترا داور بین اهورامزدا و اهریمن میباشد.در اعتقادات زرتشتیان در ابتدای عمر هستی زروان (خدای زمان )به هدفمند بودن جهان شک کرده و گمان عبث بودن جهان را میبرد و از این شک و تردید اهریمن پدید می آید و حق و حقیقت که تولد اهریمن را برنمیتابد ناخواه از عالم یقین اهورامزدا را برای مبارزه با آن پدید می آورد.اهورامزدا و اهریمن هر دو در شکم زروان رشد میکنند. اهریمن که طمع دارد تا زودتر از اهورامزدا به دنیا بیاید شکم مادر ( زروان ) را پاره کرده و بیرون می جهد.توجه اینکه بسیاری از این اعتقادات ،مفاهیمی بسیار قابل تعمق و تفکر در خود گنجانده و جای اندیشه و تفکر بسیار دارد. این اعتقاد میتواند بیانگر این امر باشد که خیر و شر هر دو مولود زمان میباشند و در گذر زمان نمایان میشوند.

میترائیسم یکی از ادیان سری متاخر رومی میباشد، پیرامون آن ، اشرات بسیار اندک و زود گذری از دوران پیش از مسیحیت و حتی قرن 1 و اوایل قرن 2 میلادی بر جای مانده اند.  با این حال پس از اواسط قرن دوم پس از میلاد مسیح اسناد بسیاری در این باره در دست رس میباشند.  بنظر میرسد که در اوایل قرن دوم میلادی آموزه ها و مناسک های آیین میتراییسم توسط نابغه ای مذهبی تجدید بنا گردیدند. [مسیحیان اولیه ی این دوره ، از جمله ژوستین شهید چنین اعتقاد داشتند که میتراییسم بسیاری از مراسم را از مسیحیت اقتباس کرده است ، مراسمی که در یهودیت و عهد عتیق ریشه دار بودند.

Dr. Ronald Nash، در کتاب The Gospel and the Greeks، دراینباره چنین می‌نویسد:

  • شکوفایی میترائیسم هنگامی رخ داد که از تاریخ اتمام متون کانن عهدِجدید گذشته بود؛ هنگامی که برای تاثیرگذاری بر مسیحیتِ قرن اول خیلی دیر شده بود.

شالوده و بنیان مسیحیت ، از جمله خداشناسی و دیگر تعالیم آن بر میگردند به دین یهود و عهد عتیق در واقع مسیحیت دینیست ابراهیمی  این در صورتیست که میتراییسم آیینیست برگرفته از میت(افسانه) های شرقی و شکل متاخر آن تاثیرگرفته از میت های غربی و افلاطونیان.Sir Norman Anderson اظهار میدارد که مسیحیت و میتراییسم دو ایین با اساسی کاملا متفاوت میباشند. پرفسور Gary Lease، از مراجع آکادمیک در زمینه ادیان، در اینباره چنین مینویسد:

  • پس از ??? سالْ تلاش و پژوهش‌های مداوم، این نتیجه‌گیری که هیچ‌کدام از آیین‌های مسیحیت و میترائیسم از یکدیگر، در تکامل، انقراض یا بقای دیگری، تاثیر نگرفته‌اند، به نظر اجتناب‌ناپذیر می‌آید. بهترین توضیح و دلیل برای وجودِ باورهای هر یک از این دو آیین آنگاه است که هرکدام را ناشی از سرچشمه‌ی هویدا و روشن خودشان در نظر بگیریم و هیچ نیازی نیست که بخواهیم یکی را به‌واسطه‌ی دیگری تشریح کنیم.

با این حال گفته میشود هر دو آیین میترایی و مسیحیت ، با آنکه خاستگاهی شرقی داشته و باورها و رسم‌ها و رمز و زارهای مشترکی را دارا بودند، اما چونان رقیبی به هدف استیلای فرهنگی و حکومت بر جهانی پهناور، به معارضه و ستیز پرداختند. در این نبرد، سرانجام آیین میترایی به صورت ظاهر در طول چهار قرن شکست یافت. نویسنده ای با نام هاشم رضی چنین باور دارد که : در این زمان میتراییسم تمام رمق و شکل و اندیشه و چارچوب کنایات و رموز خود را به مسیحیت واگذار کرده بود. به نقل از دانشنامه بریتانیکا، مسیحیت متاخر غربی (کاتولیک قرن 4)، چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشید به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان مدیون است و تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشت.

آیین مهر با مسیحیت همانندیهای بسیاری دارد. چنانکه در آیین‌های میترایی به طور مخفیانه و در سرداب‌ها تشکیل میشد و مهرابه‌ها نیز به شکل غار بنا شده و در آن دخمه‌ها، مراسم اسرارآمیز آیین، برگزار می‌گردید؛ مراسم تطهیر و غسل تعمید  نیز در هر دو مذهب مشترک بوده در این جشن میترا همچون عیسی به آسمان صعود میکند؛ برخی از سنت ها و مراسم مسیحیت کاتولیک از جمله افروختن شمع در کلیساها، نواختن ناقوس ، وجود حوضچه آب مقدس در مدخل کلیساها و سرود دسته‌جمعی به همراه نواختن موسیقی، همگی از هماهندی های این دو آیین اند مراسم شام آخر  (عشاء ربانی یا اوکاریست) و صرف نان و شراب در دو آیین مشترک است؛ دوازده مقام میترایی و دوازده فلک یاور میترا، به حواریون  دوازده‌گانه عیسی تغییر یافتند؛ روز یکشنبه  (مهرشید) یا روز خورشید.، چنانکه از نام آن پیداست، روز ویژه مهرپرستان بود که مسیحیان آنرا اقتباس نموده و روز مقدس هفته شمردند؛ رهبانیت و ریاضت آیین میتراییسم نیز شباهت هایی با دین مسیحیت داراست؛ مسیح و مهر هر دو در رستاخیز ظهور نموده و اعمال انسانها را داوری میکنند. همانگونه که مهر میانجی میان خداوند و بشر است، مسیح نیز واسطه خدا و انسان میباشد؛ مقام هفتم از آیین میترا، مقام پدر پدران است که با کهنه ی مسیحیت متاخر غرب اشتراکاتی دارد؛ مهر در برج بره ، بره به دوش دارد و عیسی نیز بره‌ای در آغوشش گرفته‌است؛ سرانجام روز تولد مهر یا «خورشید شکست ناپذیر». یا همان روز انقلاب زمستانی  در روم، 25 دسامبر  بود که در سده چهارم میلادی این روز، روز میلاد مسیح تعیین شده و به عید کریسمس شهرت یافت. با این حال کهن‌ترین سنتِ مسیحی ، ششم ژانویه را تاریخ تولد مسیح میداند ؛ سنتی که هنوز بسیاری از کلیساهای شرقی به آن پایبند هستند. البته اطلاعی از تاریخ دقیق بدنیا آمدن مسیح در دست نیست و عهد جدید نیز اشاره ای بدان نکرده است.

از جمله تفاوت های مسیحیت و آیین میترایسم ، چندگانه پرستی و دوآلیسم. میتراییسم ، عدم حظور زن در مراسم این دین رزمندگی میترا، بدنیا آمدن وی از سنگ به شکل مردی بالغ , و دیگر مناسک های مربوط به بت پرستی میباشند. در آیین میتراییسم همچنین مرگ و زنده ی شدن (تجسم) خدا و تولد تازه ، حد اقل در دوران نخستین آن موجود نبوده اند.

L. Patterson در کتابِ Mithraism and Christianity، پژوهش هایش را چنین خلاصه میکند:

  • هیچ ارتباطِ مستقیمی بین دو آیین [ ِ مسیحیت و میترائیسم]، چه از نظر پیدایش آنها و چه از نظر تکاملشان، وجود ندارد. 

همچنین طبق برخی تحقیقات، اساس و پایه و سرانجام هر مذهب بر اساس دنیای دیگر یا دنیای جاودانه نیکی ها بیان شده‌است. در مسیحیت این دنیا را (Paradise) می نامند که همان پردیس ایرانیان است. البته تمام مذاهب شعاع‌های موازی هستند به سوی مرکز دایره هستی که همان آگاهی جاودانه یا خداوند می باشد که با عشق بی‌پایانش همه موجودات و آفریده ها را به سوی خود می کشاند.در باور اصیل ایرانیان، هر انسان هر قدر آگاه تر باشد خدایی تر خواهد بود. برخی بر این تصور اند که وجود مجسمه‌هایی که نماد مسیح ومریم اند، تماما برگرفته از آیین میترایسم است.

فرعون آخناتون یا آمنهوتپ چهارم  اولین فرعون مصر است که دین توحیدی با خدایی نادیدنی را در مصر به معرض ظهور گذاشت . در مورد این فرعون و خدایی که با نام آتون فرعون معرفی کرد مطالب بسیار است از جمله بخش طویلی از کتاب سینوهه  که نوشته طبیب مخصوص این فرعون می باشد به داستان زندگی وی و فعالیتهایش مربوط است. موضوعی که در اینجا جلب نظر میکند تشابه عمیق این دین با آیین میترائیسم است ، خدای آتون دیدنی نیست بلکه در جلوه خورشید (مهر) ظاهر گردیده و با تابش خود برکت را به زمین ارزانی میدارد ، در این دین مردم حقوق مساوی دارند و برده داری  وجود نخواهد داشت و نماد این دین نیز صلیب  است . در ویکی پدیا-آخناتون آمده :

مصریان باستان خدایان متعدد را می‌پرستیدند امااخناتون به یگانه‌پرستی روی آورد. او از دو معمار که در استخدام پدرش بودند سرود خورشید شهر تب را بدین مزمون شنید: "ای آفریدگار که زمین را آفریده‌ای، ...آفریدگار بزرگ که برای خلقت هزاران مخلوق رنجی عظیم برده‌ای... آن که هرروزبر تمامی زمین می‌گسترد و همه جنبندگان زمین را می‌نگرد... هر روز هر زمین او را هنگام طلوع می‌ستاید و به او نماز می‌گذارد." وی با شنیدن این سرود و با گرایشی که به یکتاپرستی داشت بر آن شد که خدای ملی مردم تب را، که آمون بود تغییر دهد و از آن پس اورا آتون بنامد و نام خویش را از آمنهوتپ بود به اخناتون (مومن به آتون) تغییر دهد.

با این تفاسیر شاید بتوان استدلال کرد که این اولین دین توحیدی مصر باستان برگرفته از آیین میترائیسم بوده که توانست با سرود معماران میترایی به قلب آخناتون رخنه کند.

مهر آئین ، پس از رواج اسلام در ایران همچنان نفوذ داشت و بسیاری از مکتب های صوفی گری در ایران ریشه در دین مهر دارند. رواج اصطلاحات دین مهر مانند "مهراب" در شعر عرفانی و نزد سلسله صوفیه به همین دلیل است.

مهر پرستی بر بسیاری از سازمانهای زیرزمینی مثل گروه شوالیه‌های معبد و  فراماسونری  تأثیر گذاشته‌است.


نوشته شده توسط MOSTAFA | نظرات دیگران [ نظر] 
جشن مهرگان
پنج شنبه 87 مهر 11 , ساعت 2:8 عصر  

     تصویر:Swastika1.png  تصویر:Swastika iran.jpg

(سنگ‌‌نگاره میترا )                      ( صلیب شکسته یا سواستیکا یا گردانه مهر)        (گردنبد مهر کشف شده در گیلان)

   صلیب شکسته یا سواستیکا یا گردانه مهر : مهر یک چلیپا با شاخه‌های 90 درجه به سمت راست یا چپ است. که معمولاً با جهت افقی یا گوشه‌هایی با زاویه 45 درجه می‌‌باشددر شکل هندی نقطه‌هایی در هر ربع آن قرار می‌‌دهند. واژه سواستیکا swastika از سانسکریت می باشد و آمیزه ای از سو = خوب و خوش + استی =هستی و استی، می باشد؛ یعنی، خوش بختی و نشان خوشبختی. در ایران باستان چنین نشانه ای را "گردونه مهر" می گفته اند. سواستیکا در تمام هنرها و طراحی‌های تاریخ بشری پدیدار می‌‌باشد، نشان بسیاری از چیزها، همچون خوش اقبالی ، خورشید ، برهما یا هندوها بود. در روزگار باستان، صلیب شکسته در میان سومریها ، سلتها و یونانیها بکار میرفته در غرب، سواستیکا عموماً با نام صلیب شکسته و به عنوان نماد نازیسم شناخته می‌شود (به خاطر آنکه به عنوان نشان حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان به‌کار می‌رفت). پس از جنگ جهانی دوم ، این نماد چهره مشهوری در غرب پیدا کرده‌است. خاستگاه نشان سواستیکا جزئی از میراث فرهنگی اقوام آریایی است که از هزاران سال پیش به کار می‌‌رفته است. نشانه هایی از آن در تروی و ایران پیدا شده است.نمونه ای از آن گردن بندی بسیار زیبا می باشد که در شمال ایران یافت شده است. در آیین مهر این نشان را گردونه مهر می نامند برخی می پندارند چهار پره آن آمیزش چهار عنصر اصلی آّب ، باد ، خاک ، آتش را می رساند. برخی دیگر آن را ساده شده شکل خورشید و درخشش پرتو های آن می دانند.

خاستگاه باور میترا :  سرچشمه باور به «میترا/ مهر» و «گردونه مهر» در میان ایرانیان و هندوان باستان و سرایندگان مهر یشتِ اوسـتا و سـرودهای ریگ‌ودا، عبارت بوده است از ستاره قطبی و دو صورت فلکیِ پیرا قطبی «خرس بزرگ» و «خرس کوچک» (دبّ اکبر و دبّ اصغر). این صورت‌های فلکی در متن‌های پهلوی و ادبیات فارسی با نام «هفتورنگ مِـهین و کِـهین» (بزرگ و کوچک) نیز نامبردار شده است در حدود 4800 سال پیش، ستاره «ذَیـخ/ ثُـعبان» قطب آسمانیِ زمین بوده و مانند ستاره قطبیِ امروزی در جای خود ثابت و بی‌حرکت ایستاده و در همه شب‌های سال دیده می‌شده و هیچگاه طلوع و غروب نمی‌کرده است. این ستاره در میانه دو صورت فلکیِ پیرا قطبیِ «خرس بزرگ» و «خرس کوچک» واقع شده است و این دو صورت فلکی در هر شبانروز یک بار به دور آن می‌گردیده‌اند. این گردش، همراه با گردش صورت فلکی «ثُـعبان»، نگاره باستانی «چلیپا» یا صلیب شکسته را در آسمان رسم می‌کرده‌اند که به گمان نگارنده، همان «گردونه مهر» است. به همین دلیل که مهر، نقطه ثقل آسمان و ستارگان بوده است و از دید ناظر زمینی، همه ستارگان و صورت‌های فلکی بر گرد او می‌چرخیده‌اند؛ مهر را سامان‌دهنده هستی و برقرارکننده و پاسبانِ قانون و هنجار کیهانی و نظام حاکم بر نظم جهان، و بعدها او را ایزد روشنایی و راستی و پیمان و حتی محبت دانستند: «باشد که ما از محبت مقدس او برخوردار شویم و از مهربانیِ محبت‌آمیز و فراوان او بهره‌مند باشیم.»

حلقه مهر:  اما پس از 4800 سال پیش و هنگامی که ستاره «ذَیخ/ ثُـعبان» از قطب آسمانی فاصله می‌گیرد؛ این فاصله منجر به گردش این ستاره به دور نقطه قطب آسمانی و ترسیم دایره یا حلقه کوچکی در آسمان می‌شود که به گمان نگارنده، سرچشمه پیدایش باوری به نام «حلقه مهر» یا «حلقه پیمان» است که هنوز هم به شکل حلقه پیمانِ ازدواج در میان مردمان روایی دارد جالب است که واژه «ماندالا» در ریگ‌ودا و دیگر متن‌های سانسکریت هندوان (که بخشی از آن در بالا گفته آمد) به معنای «حلقه/ دایره/ گوی» است.

  مهر یا میترا در اوستا : مهر یا میترا (در اوستا و پارسی باستان «میـثْـرَه»، در سانسکریت «میـتْـرَه»)، ایزد نام‌آورِ روشنایی، پیمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است. بخش مهم و بزرگی از اوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از لحاظ مضمون همراه با فروردین یشت، کهن‌ترین بخش آن بشمار می‌رود. مهر یشت از نگاه اشاره‌های نجومی و باورهای کیهانی از مهم‌ترین و ناب‌ترین بخش‌های اوستا است و کهن‌ترین سند در باره آگاهی ایرانیان از کروی بودن کره زمین از بند 95 همین یشت فرا دست آمده است. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده در عصر ساسانی، بازمانده است. مهر یشت در متن اصلی به نظم سروده شده و از کهن‌ترین شعرهای بدست آمده ایرانی دانسته می‌شود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی شاعرانه و سرچشمه سرودهای ایرانی در وصف دو ویژگی ارزشمند و اصیل ایرانیان یعنی راستی و پهلوانی دانسته می‌شود: «می‌ستاییم مهرِ دارنده دشت‌های پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمن‌آرایی که دارای هزار گوش است، آن خوش‌اندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است...» با اینکه در گردونه مهر، هزاران جنگ‌افزار جای دارد؛ اما اینها همه برای مبارزه با دشمنان راستی و پیمان‌شکنان بکار گرفته می‌شود و در رویارویی با مردمان او مهربان‌ترین است: «… او که به همه سرزمین‌های ایرانی، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می‌بخشد.» نام «میثْـرَه» یک بار هم در «گاتها»‌ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای «خویشکاری دینی» بکار رفته است. به اعتقاد فردیناند یوستی در «نام‌نامه ایرانی»، «میثْـرَه» در اصل به معنای «روشناییِ همیشگی» است و این معنا با روشناییِ همیشگیِ ستاره قطبی ارتباطی کامل دارد. اما بعدها و بر اثر جابجایی ستاره قطبی، مفهوم «روشنایی همیشگی» به خورشید و پرتوهای آن داده شد و در ادبیات فارسی «مهر» نام دیگری برای خورشید دانسته شد. در بند 113 مهریشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه «میترا اهورا» آمده است.

نگاره های میترا :  در نگاره‌های باستانی، نقش میترا/ مهر را معمولاً به شکل مردی که پرتوهای نورانی بر گرد سرش دیده می‌شود، نشان می‌داده‌اند. این سنت نگارگری در عصر ساسانی، به گونه افزودن پرتو یا هاله‌ای نورانی بر گرد سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پیامبران و شخصیت‌های دینی ادامه پیدا کرد. همچنین نگاره معروف گاوکشی میترا، تنها در کشورهای اروپایی دیده شده و نمونه‌ای از آن در ایران به دست نیامده است. این نگاره‌ها در اصل از باورهای کیهانی ایرانیان و از صورت‌های فلکی گاو، کژدم و سگ اقتباس شده است.

 گسترش آیین میترا در اروپا :  پرستش مهر در نخستین سده پیش از میلاد و در دوره پادشاهیِ اشکانیان و به ویژه در زمان تیرداد یکم، پادشاه اشکانیِ ارمنستان، به غربِ آسیای کوچک (آناتولی) و روم راه یافت. این آیین که نه با جنگ و ستیز، بلکه با کوشش‌های فرهنگی در آن سرزمین‌ها روایی پیدا کرده بود؛ توسط لژیون‌های رومیانی که با فرهنگ ایرانی آشنا شده بودند، در سرتاسر سرزمین‌های غربی و اروپا منتشر شد و بعدها آیین‌ها و مراسم آن در دین تازه مسیحیت نفوذ پیدا کرد هر چند واژه «میترائیسم» برگردان «آیین میترا/ مهر» است و در واژ‌ه‌نامه‌ها و فرهنگ‌نامه‌ها این دو را به یکدیگر ارجاع می‌دهند؛ اما کیش «میترائیسم» گونه اروپایی ‌شده و تغییر یافته «آیین میترا/ مهر» بشمار می‌رود که علیرغم شباهت‌های فراوان، تفاوت‌های بی‌شماری نیز با یکدیگر دارا هستند. از همین روی نمی‌توان این دو را مترادف کامل یکدیگر در نظر گرفت و ترجمه «میترائیسم» به «آیین/ کیش مهری» یا «مهرپرستی» درست به نظر نمی‌رسد. برای نمونه رواج «گاوکُشی/ تاورکتونی» در میترائیسم غربی و نگاره‌های موجودِ آن، هیچ ارتباطی با آیین مهر ایرانی ندارد. این مراسم همچنان به گونه نمایشی تفریحی و ورزشی در برخی از نقاط اروپا و از جمله در اسپانیا برگزار می‌شود. در این مراسم، در میان شادی و هلهله هزاران تماشاگر، گاوهای نگون‌بختی را با فرو کردن ده‌ها نیزه بر بدنش، زجرکش می‌کنند. بسیاری از آیین‌ها و باورهای دین مسیحیت و از جمله بنیاد نظام گاهشماری میلادی آن، ریشه در آیین‌های مهری دارد که در فرصت دیگری به آنها پرداخته خواهد شد.

جشن مهرگان : جشن مهرگان یکی از کهن‌ترین جشن‌ها و گردهمایی‌های ایرانیان و هندوان است که در ستایش و نیایش مهر یا میترا برگزار می‌شود. جشن مهرگان قدمتی به اندازه ایزد منسوب به خود دارد. تا آنجا که منابع مکتوبِ موجود نشان می‌دهد، دیرینگیِ این جشن دستکم تا دوران فریدون باز می‌گردد. شاهنامه فردوسی به صراحت به این جشن کهن و پیدایش آن در عصر فریدون اشاره کرده است:

به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن کـیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوری‌ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام
گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن‌آسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
 

همانگونه که در گزارش فردوسی دیده می‌شود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است و این شیوه دستکم تا پایان دوره هخامنشی و احتمالاً تا اواخر دوره اشکانی نیز دوام داشته است. اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل می‌شود.

منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین می‌داند:

نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه

هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی

دلیل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و اصولاً نامگذاری نخستین ماه فصل پاییز به نام مهر، در این است که در دوره‌‌هایی از دوران باستان و از جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاییز، آغاز سال نو بوده است و از همین روی نخستین ماه سال را به نام مهر منسوب کرده‌اند. تثبیتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاییزی با نظام زندگیِ مبتنی بر کشاورزیِ ایرانیان بستگیِ کامل دارد. می‌دانیم که سال زراعی از اول پاییز آغاز و در پایان تابستان دیگر خاتمه می‌پذیرد. قاعده‌ای که هنوز هم در میان کشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشن‌های فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی برگزار می‌شود. در این جشن‌ها گاه ترانه‌هایی نیز خوانده می‌شود که در آنها به مهر و مهرگان اشاره می‌رود. شاید بتوان شیوه سال تحصیلیِ امروزی را باقی‌مانده گاهشماری کهن میترایی/ مهری دانست. امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام «سالِ وَرز» در تقویم محلی کردان مُـکریِ مهاباد و طایفه‌های کردان شُکری باقی مانده است. همچنین در تقویم محلی پامیر در تاجیکستان (به ویژه در دو ناحیه «وَنج» و «خوف») از نخستین روز پاییز با نام «نوروز پاییزی/ نوروز تیرَماه» یاد می‌کنند. در ادبیات فارسی (از جمله شاهنامه فردوسی) و امروزه در میان مردمان آسیای میانه و شمال افغانستان، فصل پاییز را «تیرَماه» می‌نامند.

گاهشماری هخامنشی نیز مبتنی بر آغاز سال از ابتدای پاییز بوده است، همانگونه که در کتاب «رصدخانه نقش‌رستم» گفته شد؛ سازوکار ویژه‌ای برای تشخیص هفته به هفته و سپس روز به روزِ آغاز سال نو هخامنشی در تقویم آفتابی نقش‌رستم (کعبه زرتشت) طراحی و تعبیه شده است.

جشن هخامنشی میتراکانا : شواهد موجود نشان می‌دهد که جشن مهرگان در عصر هخامنشی در آغاز سال نو، یعنی در نخستین روز از ماه مهر برگزار می‌شده است. در گزارش‌های مورخان یونانی و رومی از این جشن با نام «میثْـرَکَـنَـه/ میتراکانا» یاد شده است. نام ماه مهر در کتیبه میخیِ داریوش در بیستون به گونه «باگَـیادَئیش» (= باگَـیادی/ بَـغَـیادی) به معنای احتمالی «یاد خدا» آمده است. کتسیاس، پزشک اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، نقل کرده است که در این جشن ایرانیان با پوشیدن ردای ارغوانی رنگ و همراه با دسته‌های نوازندگان و خنیاگران به رقص‌های دسته‌جمعی و پایکوبی و نوشیدن می‌پرداخته‌اند. به گمان نگارنده نقش گل‌های دایره‌ای شکل با دوازده و هشت گلبرگ در تخت‌جمشید، می‌تواند نشانه‌ای از مهر باشد. چرا که در پیرامون ستاره قطبی (چه ستاره قطبی امروزی و چه باستانی) دوازده صورت فلکیِ تشکیل دهنده برج‌های دوازده‌گانه، و نیز هشت صورت فلکیِ پیرا قطبی، در گردشی همیشگی‌اند. فیثاغورث در سفرنامه منسوب به او، شرح می‌دهد که پرستندگانِ ستاره‌ای درخشان که آنرا میترا می‌نامیدند، در غاری تاریک که چشمه آبی در آنجا جریان داشت و نقش صورت‌های فلکی بر آنجا نصب شده بود، حاضر می‌شدند و پس از انجام مراسم گوناگون (که نقل نکرده)، نانی می‌خوردند و جامی می‌آشامیدند. آنگونه که از گفتار ثعالبی در «غُرَر اخبار ملوک فُرس و سیرِهم» دریافته می‌شود، گمان می‌رود که در زمان اشکانیان نیز جشن مهرگان با ویژگی‌های عصر هخامنشی برگزار می‌شده است.

زمان جشن مهرگان : همانگونه که گفته شد، زمان برگزاری جشن مهرگان در دوره هخامنشی و به احتمالی قدیم‌تر از آن، در نخستین روز ماه مهر بوده و اکنون حدود دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهرروز از مهرماه در گاهشماری ایرانی منسوب است. اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویم‌های محلی نیز بهره می‌برند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی زرتشتیان، فعلاً برابر با حدود نیمه بهمن‌ماه، و در گاهشماری دیلمی برابر با سی‌ام بهمن‌ماه است. همه این شیوه‌ها برگرفته از گاهشماری‌های کهن و گوناگون ایرانی است که پاسداشت آنها در کنار گاهشماری ملی ایرانی، لازم و شایسته است. اما برخی دیگر از زرتشتیان، با شیوه‌ای نوساخته به نام (سالنمای دینی زرتشتیان)که در سالیان اخیر و با تغییراتی در گاهشماری ایرانی ساخته شده، این هنگام را معین می‌کنند که مصادف با دهم مهرماه (آبان روز) از گاهشماری ایرانی می‌شود. چنین شیوه‌هایی که امروزه رایج شده و بعضی کسان به میل شخصی، یک تقویم یا مبدأ سالشماری می‌سازند و نام‌های میهنی بر آن می‌گذارند، دستکاری آشکاری در نظام دقیق و قاعده‌مند گاهشماری ایرانی و تاریخ و فرهنگ ملی دانسته می‌شود. در متون ایرانی از مهرگان دیگری به نام مهرگان بزرگ در بیست و یکمین روز مهرماه نام برده شده است که احتمالاً تاثیر تقویم خوارزمی باستان بوده است. از آنجا که در تقویم خوارزمی، آغاز سال نو از ششم فروردین‌ماه محاسبه می‌شده است؛ زمان برگزاری همه مراسم سال، پنج روز دیرتر بوده و در نتیجه جشن مهرگان بجای شانزدهم مهر در بیست و یکم مهر (رام روز) برگزار می‌شده است.

موسیقی مهرگانی : از آنجا که در «برهان قاطع» نام مهرگان برای یکی از مقام‌ها و لحن‌های موسیقی سنتی ایران آمده است؛ و همچنین در میان دوازده مقام نامبرده شده در کتاب «موسیقی کبیرِ» ابونصر فارابی نیز مقام یازدهم با نام مهرگان ثبت شده است؛ و نیز نظامی گنجوی در منظومه «خسرو و شیرین» نام بیست و یکمین لحن از سی لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است؛ گمان می‌رود که در دوران گذشته در جشن مهرگان موسیقی ویژه‌ای اجرا می‌شده است که ما از جزئیات آن بی‌اطلاعیم.

نام مهر و مهرگان در کاربردهای دیگر : در باره گستردگی مراسم مربوط به مهر و جشن مهرگان، بیش از این نیز نشانه‌هایی در دست است که به سبب اختصار این گفتار فرصت پرداختن به همه آنها در اینجا نیست. اما شاید ذکر دو نکته دیگر مفید باشد. یکی اینکه امروزه نیز زرتشتیان، آتشکده‌های خود را با نام «درِ مهر» می‌شناسند و دیگر اینکه در بسیاری از کشورهای عرب‌زبان،از جشن‌ها و فستیوال‌ها با نام عمومی «مهرجان» و «مهرجانات» نام می‌برند.

آیین های جشن مهرگان : در مجموع و بطور خلاصه، جشن مهرگان، جشن نیایش به پیشگاه «مهر ایزد» ایزد روشنایی و پیمان و درستی و محبت، ایزد بزرگ و کهن ایرانیان و همه مردمانِ سرزمین‌هایی از هند تا اروپا، به هنگام اعتدال پاییزی در نخستین روز مهرماه و در حدود دو هزار سال اخیر در مهر روز از مهرماه، برابر با شانزدهم مهرماهِ گاهشماری ایرانی (هجری خورشیدی فعلی) برگزار می‌شود. آنگونه که از مجموع منابع موجود، همچون نگاره‌ها و متون باستانی و نوشته‌های مورخان و دانشمندان قدیم ایرانی و غیر ایرانی (مانند فردوسی، بیرونی، ثعالبی، جهانگیری، اسدیِ توسی، هرودوت، کتسیاس، فیثاغورث، . . .) و نیز آثار شاعران و ادیبان (مانند حافظ، رودکی، فرخی، منوچهری، سعدسلمان، . . .) دریافته می‌شود؛ مردمان در این روز تا حد امکان با جامه‌های ارغوانی (یا دستکم با آرایه‌های ارغوانی) بر گرد هم می‌آمده‌اند؛ در حالی که هر یک، چند «نبشته شادباش» یا به قول امروزی‌، کارت تبریک برای هدیه به همراه داشته‌اند. این شادباش‌ها را معمولاً با بویی خوش همراه می‌ساخته و در لفافه‌ای زیبا می‌پیچیده‌اند. در میان خوان یا سفره مهرگانی که از پارچه‌ای ارغوانی رنگ تشکیل شده بود؛ گل «همیشه شکفته» می‌نهادند و پیرامون آنرا با گل‌های دیگر آذین می‌کردند. امروزه نمی‌دانیم که آیا گل همیشه شکفته، نام گلی بخصوص بوده است یا نام عمومیِ گل‌هایی که برای مدت طولانی و گاه تا چندین ماه شکوفا می‌مانند. در پیرامون این گل‌ها، چند شاخه درخت گز، هوم یا مورد نیز می‌نهادند و گونه‌هایی از میوه‌های پاییزی که ترجیحاً به رنگ سرخ باشد به این سفره اضافه می‌شد. میوه‌هایی مانند: سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرما، خرمالو و چندی از بوداده‌ها همچون تخمه و نخودچی.دیگر خوراکی‌های خوان مهرگانی عبارت بود از آشامیدنی و نانی مخصوص. نوشیدنی از عصاره گیاه <هئومه/ هوم> که با آب یا شیر رقیق شده بود، فراهم می‌شد و همه باشندگان جشن، به نشانه پیمان از آن می‌نوشیدند. نانِ مخصوص مهرگان از آمیختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهیه می‌گردید. غله‌ها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. دیگر لازمه‌های سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش یا نوکچه (شمع)، شکر، شیرینی، خوردنی‌های محلی و بوی‌های خوش مانند گلاب. آنان پس از خوردن نان و نوشیدنی، به موسیقی و پایکوبی‌های گروهی می‌پرداخته‌اند. سرودهایی از مهریشت را با آواز می‌خوانده و اَرْغُـشت می‌رفته‌اند (می‌رقصیده‌اند). شعله‌های آتشدانی برافروخته پذیرای خوشبویی‌ها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) می‌شد و نیز گیاهانی چون هوم که موجب خروشان شدن آتش می‌شوند. از آنجا که نشانه‌های بسیاری، همچون تندیس‌ها، کتیبه‌ها و سنگ‌نگاره‌ها (از جمله نگاره‌های میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آیین مهر در آسیای کوچک (آناتولی) حکایت می‌کند؛ بعید نیست که «سماع»‌های عارفانه پیروان طریقه «مولویه» در شهر قونیه امروزی، ادامه دیگرگون شده همان ارغشت‌های میترایی باشد. در پایان مراسم، شعله‌های فروزان آتش، نظاره‌گر دستانی بود که بطور دسته‌جمعی و برای تجدید پایبندی خود بر پیمان‌های گذشته، در هم فشرده می‌شدند.

 


نوشته شده توسط MOSTAFA | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

دانستنیهای ایران زمین

MOSTAFA
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 8 بازدید
بازدید دیروز: 39 بازدید
بازدید کل: 423150 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
لینک های روزانه

جستجوی گوگل [98]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
دانستنیها[29] .
نوشته های پیشین

وقتی تمدن کهن خود را گم می کنیم!
روایتی دیگر از خشایارشا
ساختار ارتش هخامنشی
ساختار ارتش اشکانی
ساختار ارتش ساسانی
درباره آذربایجان و آران و زبان ...
آریوبرزن نماد ایستادگی ایرانیان ...
سورنا سردار دلیر اشکانی
بهرام چوبین نابغه جنگی
افسانه سه یار دبستانی
. تاثیر و نفوذ آیین زرتشت در فلاسفه یونان و پرسش و پاسخ در مورد
نگاهی به دو بدبین : خیام وبودا
پیشدادیان
روستانشینی
شهرنشینی
شهر، شهرسازی و شهرنشینی در ایران
اردوان پنجم (اشک بیست و نهم)
آرش اسطوره جانفشانی در راه میهن
اسفندگان، یا روز عشاق
کیومرث
شاهان پیشدادیان
تهمورث دیوبند
ضحاک
نگاهی بر چهارشنبه سوری
ایران پیش از تاریخ
برگی از تاریخ ایران زمین
اروپای یخین، ایران بارانین
زنان ایرانی در عصر نوسنگی
نخستین ساکنان فلات ایران
ایرانیان نوسنگی و حکایت مرگ
اسکندر؛ طلوع و غروبی زودگذر
جمشید
جمشید در شاهنامه
جمشید در اوستا
جمشید در نوشته های فارسی
خداوند، سرزمین آریا را بهترین سرزمینها آفرید
ایرانیان پیش از تاریخ
کسی به دفاع از ساسانیان رغبت نداشت!
چرا نهاوند سقوطکرد؟
مقاومت های محلّی بر علیه تازیان
قتل عمر چگونه اتفاق افتاد؟
رفتار فاتحان تازی- ایرانیان حساب عربان را از اسلام جدا کردند
سلسه ساسانیان
کوروش بزرگ
لوگوی وبلاگ من

دانستنیهای ایران زمین
لینک دوستان من

همفکری
عاشق آسمونی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
آقاشیر
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
شعر و احساس
امام مهدی (عج)
محفل یاران
وبلاگ گروهی موج
وقت سفارت امریکا در دبی وقبرس *** APPOINTMENT INTERVIEW

ما تا آخرایستاده ایم
فقط خدا رو عشقه
حسین کاظمی
هر چی بخوای اینجا هست
آدمکها
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
نامه ای در راه عشق
شاخه نبات
مقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی
حرفهای شیرین
خلوتگه یار
فرشته ی عشق و زندگی
زورخانه باباعلی
انان که خاک را به نظر کیمیا کنند
عشق سرخ
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مذهب عشق
شایگان♥®♥
درد شکفتن (یاد آوری عظمت من و تو )
ناگفته های آبجی کوچیکه
عــــشقـــــولـــــک
در قلمرو سکوت
یا زهرا(س)
امیدزهرا
شب مهتابی
همسفر عشق
حـــکــمـــت آ بــــاد
کلبه شعر و مقاله و دانلود
کشکول
خورشید سرد
رنگ طالبی بوی خدا دارد !
همیشه با هم
خاطرات بد خوبم
عسل بانوی ایران
فناوری اطلاعات
تسنیم
بیا تو حالشو ببر
لحظات خوش
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
پوست کلف
سوارکاری
زندگی
وقایع
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران باستان ، مصر باستان ‍،
و یا شاید هم ...
محرما نه
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ماهیان آکواریمی
خانه ی رویایی من
فلک را سقف بشکافیم
(جزر و مد)
یکدلی در سفر زندگی
سیر بی سلوک ( مجاهدیان )
عضویت از شما پولش از ما
TOYOTA
جاشو
دوستانه و صمیمانه. Pen pal یعنی دوستی که برایت می نویسد...
خلوت تنهایی
تازه‏های دنیای دیجیتال
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
چه زود از یادت رفت...
تولیداتی های ابوریحان
فطرس
گرافیک و نقاشی ایرانی
دست نوشته های من
قم - نگاهی دیگر
MAKHo0oF gr0ups
++گوشی موبایل رایگان+
Dushanbe - Tajikistan - تاجیکستان - دوشنبه
بی ستاره ترین شبهای زندگی...
..:: نـو ر و ز::..
باور
سفر به ماوراء
اقاقی
گــلـبـرگ
در سایه سار وحدت
دنیای آتی
عــــــــــروج
دچار یعنی عاشق...
رهایی
وطن پرست
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
پخش مستقیم از کربلا
پان ایرانیسم
پرواز
شهید
گفتار زرتشت
چتر خدا
سروده عارف قزوینی درباره اشو زرتشت
نفوذ دین زرتشت در چین
خندون
پارسی وار
کلیک و کسب درآمد
دل نوشته های بهاری
نیمه گمشده
حسابداری -حسابرسی وطراحی سیستمهای مالی
کاریکلماتوریست
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ